هشت مارس  روز جهانی زن گرامی باد

 

هشت مارس یکبار دیکرزیر سلطه سرمایه و بیداد نئولیبرالیسم فرا رسیده است . زنان در سراسر جهان به اشکال مختلف در چنگ ساختار های پدر ـ مردسالار اسیرند. نابرابری اجتماعی و حقوقی و جنسی کما کان از آنها قربانی می گیرد. هجوم نئولیبرالیسم به دستاورد های مردم در کل جامعه بشری بی وقفه ادامه دارد و زنان بیشترین آسیب را از این هجوم دیده اند. زنان مهاجر کماکان تحت فشارند تا عقب ماندگی های «خانه پدری » را به جرم تولد در کشوری تحت سلطه عقب ماندگی بپذیرند. زیرا «فرهنگشان است یا دینشان است»که باید محترم داشته شود، نه خودشان. تعالیم پست مدرن به این اوضاع خدمت می کند.

در ایران اما یکبار دیگر هشت مارس زیر سلطه سرمایه ـ مذهب فرا میرسد . زنان کماکان جنس دوم محسوب می شوند .آنها محروم از حقوق اجتماعی برابر، فاقد تشکل های مستقل و مبارزی هستند تا بتوانند حقوقشان را باز ستانند. با این همه سطح عمومی مبارزات روزمره زنان از چنان پتانسیل عظیمی برخوردار است که انکار جنبش زنان را نا میسر می کند. به جرات می توان گفت که پس از انقلاب بهمن حتی یک روز در گیری های پراکنده بین زنان و پاسداران نظم موجود خاموشی نگرفته است و مداوما رو به افزایش بوده است.

این جنبش حقیقتا اجتماعی که از اعماق جامعه بر می خیزد اما تا کنون نتوانسته است خواسته ها وسازمانیابی و صف بندی طبقاتی در درون خود را بوضوح آشکار کند.خواسته های زنان کارگر که علاوه بر خواسته های عمومی جنبش زنان منعکس کننده خواسته های میلیونها انسان زحمتکش است توسط لیبرالها وکسانی که مرعوب آنها شده اند به حاشیه رانده میشود. کارخانگی با عواقب وخیم روانی وسازگاریش با تعالیم دینی برای جدایی جنسی و خانه نشینی زنان، در جنبش زنان کماکان امری ثانوی و حاشیه ای محسوب می شود. سخنی از آن نیست، زیرا لیبرالیسم عرصه مجاز تلقی میشود وخواسته های طبقات محروم «کلان محوری» و رادیکالیسم خطر ناک و... قلمداد می گردد.بازار پست مدرنیسم سکه است ،زیراتطبیق با عقب ماندگیها از ملزومات لیبرالیسم در ایران است. 

کمپین یک میلیون امضا در سیطره لیبرالیسم با اطواری پست مدرن از این جنس محسوب میشود. تئوریسین های این کمپین از هم اکنون نه تنها در مقابل مبانی عقب ماندگی ساکت نمانده، بلکه با مظاهر بنیادی آن پیوند خود را اعلام کرده اند این در شرایطی است که مبارزات روزمره زنان بطور آشکار خط قرمزهای رژیم را مورد حمله قرار می دهد .روی آوری به توده های پراکنده زنان از سوی کمپین برای سامان دادن پتانسیل انقلابی و عملکرد روزانه آنها معنا نمی گیرد بلکه آنها را در شکاف حاصل از تفاوت آیت اله ها منجمد می کند. به آنها «آگاهی» نمی دهد بلکه آگاهی آنها را در چهارچوب امکانات حکومت و مذهب محدود می بیند. به «پایین » مراجعه می کند تا نظم «بالا » را یادآور شود . نمایش خواست پائینی ها نیست .تشکل پائین برای آزادی نیست. مراجعه نظم کنونی به زنان پراکنده است ، تا آنها را حول خط قرمز های خویش سازمان دهد.اگر چه باید حملات رژیم به هر معترضی واز جمله فعالین این کمپین راقویا محکوم واز حقوق همه آحاد جامعه در مقابل قدرت دفاع کرد اما جنبش زنان بدون انطباق با خواسته های میلیونها زن خانه دار و کارگر وزحمتکش تنها جنبش زنان طبقه حاکم است. مسلما طی چنین مسیری با در نظر گرفتن توازن قوای طبقاتی در کل جامعه صورت می گیرد .اما طرح خواسته های زنان کارگر و زحمتکش و خانه داربستراتحاد جنبش زنان و جنبش کارگری است.

تجربه عمومی جنبش زنان نشان می دهد که حتی خواست عمومی ای  مثل لغو حجاب اجباری به حیات رژیم وابسته شده و سی سال است که رژیم با چنگ و دندان در مقابل مبارزات هر روزه زنان در خیابانها ومحلات از آن دفاع می کند . لذا تصور پیروزی بدون سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ساده اندیشی است. ملحوظ داشتن این ضرورت برای تدارک پیروزی امری تعیین کننده است. جنبش زنان نقش عظیمی در انقلاب ایران و جاروب کردن تمام مظاهر عقب ماندگی جامعه ایران برعهده دارد. این نقش را نباید تخفیف داد ه و محدود دید. یکبار دیگر صدمین سالگرد 8 مارس گرامی باد. 

 

 

 

زنده باد تشکل های مستقل زنان برای آزادی و در رابطه با جنبش های انقلابی کارگری

زنده باد آزادی         زنده باد سوسیالیسم

سرنگون باد رژیم رژیم جمهوری اسلامی

برقرار باد جمهوری شورایی

هسته اقلیت  مارس 2008