1917 : نقش زنان در انقلاب روسیه

 

برگردان : نادرساده

 

   نود سال پیش، زنان کارگرپتروگراد در  منطقه ی "وایبورگ"   با شعار" نان برای همه " کارخانه ها را ترک کرده به خیابانها سرریزشدند .5 روزبعد،  قیام کارگران و سربازان روسیه، دستگاه تزاررا به زانو درآورد. بدین سان، شورانگیزی انقلاب فوریه با  شادمانی زنان کارگرروسیه درآستانه ی روزجهانی زن آمیخته گشت.

   روزجهانی زن از سوی  زنان سوسیالیست و فعالین جنبش زنان عضو بین الملل دوم بعنوان روز تعطیل رسمی برای زنان کارگردر سطح جهان پذیرفته شده بود .

کلارازتکین درگردهمایی بین المللی زنان (1910) پیشنهاد داد که روزی نظیر اول ماه مه برای زنان کارگراعلام گردد و توافق شده بود  این روز8  مارس باشد، چرا که  یک روزفراموش ناشدنی و تداعی تظاهرات زنان کارگر بر علیه شرایط اسفبارکاردرکارخانه های سوزن سازی نیویورگ  بود .

بالاخره در روسیه روز زنان برسمیت شناخته شد ومطابق تقویم قبل ازانقلاب روسیه این روزبرابربا 23 فوریه بود.

   یک هفته قبل از23 فوریه بلشویک ها کوشیدند در ارگان خود " پراودا" بمناسبت بزرگداشت روزجهانی زن ویژه نامه ای منتشرنمایند ودر مقالاتی روی  مسائل زنان تمرکزکنند.

این مقالات منتشره، شرایط واقعی زندگی زنان کارگررا تشریح وبر ضرورت تشکل زنان کارگر در سازمانهای انقلابی طبقه کارگرتاکید می کرد.

   استقبال زنان کارگرازمقالات "پراودا" بحدی بود که بعدا تحریریه را با کمبود جا در ستون های روزنامه برای انعکاس نظر خواننده گان مواجه ساخت.

   ساموایلووا، لنین و کروپسکایا بلشویست های تبعیدی، تصمیم به انتشار نشریه زنان گرفتند. "اینسا آرمند" یکی ازبلشویک هایی که مطالعات زنان را پیگیری می کرد ولی دستگیرشده بود و پس ازفرار به تبعید گریخت ، برای تحقق چنین ایده ای کمک های موثری کرد . همچنین با تلاش کروپسکایا، کمیته مرکزی بلشویکها نیزبا انتشار نشریه "رابوتزینا" ( زن کارگر) همزمان با روزجهانی زن در 1914 موافقت نمود.

   این فعالیت ها ازسوی بلشویکها پاسخی به نیازهای مبارزه ی رو به رشد رادیکال و پیشگام بین سالهای 1912 تا 1914بود . بنابر دلایل اجتماعی  - طبقاتی وزن زنان بعنوان  یک نیروی موثر در جنبش طبقه ی کارگرروسیه افزایش یافته بود.  اصولا بعداز1905 کارفرمایان از بخشهای مختلف صنعت، زنان را به کارمی گماردند . در سال 1907 یکی ازپادوهای مدیریت کارخانه ای علت افزایش اشتغال زنان را تشریح کرد :

   " علت این است که زنان با جدیت ووسواس کار می کنند. ازمصرف الکل و دخانیات پرهیزمی کنند ، سربراه و فرمانبرند و ازنقطه نظرحقوق انتظارات عاقلانه دارند"

   در سال 1914 زنان 25 درصد  کارگران صنعتی را در روسیه تشکیل می دادند و گرایش دائمی  رادیکالیسم  در بین آنان رو به رشد بود . بهمین دلیل زنان کارگر بیش از گذشته مورد توجه گروههای سیاسی قرارمی گرفتند. فیمینست های بورژوا؛ بلشویک ها و منشویک ها در این مرحله بیش ازپیش هرکدام به سهم خود تلاش می کردند که زنان را سازمان دهند.

   نشریه سوسیالیستی "زن کارگر" در محافل متعدد زنانه مطالعه می شد وگروههایی از زنان حول این نشریه متشکل می شدند وبرخی نیزبه تشکیلات حزبی می پیوستند.

1914با آغازجنگ، انتشارنشریه " زن کارگر" متوقف گردیداما دستاورد این نشریه، زمینه ی فعالیت بلشویکها در بین زنان کارگررا بیش ازپیش مهیا کرده بود.

بسیج سربازان و تمرکزتولید حول نیازهای جنگ به وخامت وحشتناک شرایط زندگی طبقه کارگر منجرگردید. در آوریل 1915 نارآمی هایی رخ داد و زنان " نان " را طلب می کردند. "شعار نان می خواهیم" مطالبه ی اساسی و در برگیرنده نیازهای معیشتی توده های وسیع دهقانان ، کارگران روستایی و شهری بود که دراثر جنگ و قحطی به مطالبه ی فوری عموم مبدل شده بود . این نارآمی ها ی بشکل پراکنده تا 1917 دوام آورد .

   تاثیرجنگ بر زندگی زنان کارگروخامت بار بود وهمین موقعیت اجتماعی واقتصادی بستری بود که نقش زنان در انقلاب نوامبر1917 را رقم می زد. در فاصله سالهای 1914 تا 1917 تعداد زنان کارگررو به فزونی گذارد .علت اصلی این بودکه با بسیج جنگی مردان بیشماری درجبهه هابودند .

درصد زنان کارگردر مجموع از26،6درصد به 43،2 درصد افزایش یافت . این رقم بازتاب شکل گیری لایه ی جدیدی از کارگران زن در طبقه کارگرشهری بود.

   در پتروگراد تعداد زنان کارگر شاغل درفابریک ها دوبرابر شد و تعداد آنها از68هزارنفربه 129هزارنفر افزایش یافت . 10هزار نفرکارگرزن شاغل دریک کارخانه کمتر ازسه سال سابقه ی کار داشتند. تعداد بیشماری ازمردان، پسران و برادران این زنان در جبهه ها بودند . زنان بایستی برای دریافت مقدارناچیزآذوقه ی  جیره بندی شده ساعتها در صف می ایستادند وگاهی حتی قوت لایموت هم عایدشان نمی شد وکودکانشان در کام گرسنگی پرپرمی زدند. مزد زنان کارگرنیمی از مزد مردان کارگر بود و آنان درصنایع نساجی و صنعت شیمی با ساعات کار طولانی تر و شرایط تحقیرآمیزتر مجبوربه کار بودند.

   بعلاوه  زنان در چنین محیط کاری همواره ازمزاحمت های جنسی همکاران و سرکارگران مرد  در امان نبودند . حدّت ستم برزنان کارگرروس می رفت که آنان را با  خشمی فروخورده  به طغیان سوق دهد. همچنان اعتصابات با مطالبات اقتصادی رخ می داد و از 1916 اعتصابات بیشتردر صنایع سنگین نظیر صنعت پولاد متمرکزبود؛ جایی که نقش مردان کارگرومطالبات سیاسی دراین اعتصابات چشمگیربود. این واقعیت ترجمان سنت طولانی غالب در سازماندهی  در سطح جنبش کارگری  از سوی سازمانگران  بلشویک ومنشویک و نقش برجسته ی رفقای مرد  بود.

   مبارزه طبقاتی در روسیه  از فوریه 1917شدت گرفت وبا وجودیکه ازژانویه و فوریه در پتروگراد اعتصابات زیادی رخ داد، هیچکدام اما نتوانستند کلیت جامعه ی شهری را متاثرنمایند، اما این زنان بودند که در تدارک روز جهانی زن گامی بلند برداشتند وفراخوان اعتصاب دادند . درتدارک روز زن،  بلشویکهاو منشویکها و گروه هوادار تروتسکی همراهی کرده ونیزجلسات سیاسی - تبلیغی برگزارکردند.

   روز20 فوریه در منطقه ی وایبورگ پتروگراد، تعدادی اززنان کارگرفراخوان اعتصاب دادند. سازمانهای چپ و سوسیالیست اما استدلال می کردند که بدلیل کمبود تدارکات یا فقدان تماس لازم با سربازان، کل آحاد طبقه آماده گی پیوستن به اعتصاب را ندارند. در همین رابطه "کایوروف" یکی ازرهبران محلی  بلشویک یکشب قبل قراری با نماینده ی زنان کارگراجرا کرد و ازآنان خواست :

" طبق دستورات تشکیلاتی اقدام کنند "

   اینگونه امرونهی بیان این واقعیت بود که آنروزها روحیه ی زنان کارگر دستکم  گرفته می شد وهمچنین آنگونه که برخی ازبلشویکها تصورمی کرد ضعف نفوذ وتاثیر رهبران سیاسی برجنبش زنان فقط ناشی ازکمبود و نارسایی های تدارکات نبود.

صبح روز 23 فوریه، گردهمایی های غیرقانونی درکارخانه های ریسنده گی وایبورگ حول مسئله جنگ، گرانی و موقعیت زنان کارگربرگزارشد. در این تجمعات کاملا آشکاربود که کاسه ها ی صبر لبریزشده وخشم درحال فوران است. حاضرین یکی بعدازدیگری رای به اعتصاب دادند و با اعلام اعتصاب، هزاران نفربه خیابانها سرریزشدند و فعالین کارگری به هرکارگاه و کارخانه می رسیدند زنان و مردان کارگررا فرا می خواندند بدانها بپیوندند . حلقه های این اعتصاب مثل رشته ای زنجیر درهم می تنید و شکل موثری در بسیج توده ای بود.

از ساعت 10 صبح 27هزارکارگر وارد اعتصاب شدند وازسر ظهر50هزارنفر از21 فابریک وارد اعتصاب شده بودند .

    گزارشات متعددی حاکی ازاین است که این زنان بودند که ازکارگاهی به کارگاه دیگر سرمی کشیدند، درب ها را می کوبیدند وبا گلوله برفی پنجره ها را هدف می گرفتند تا کارگران را ازپشت ماشین ها به بیرون بکشانند. گاهی کارگاه و کارخانه ای که عکس العمل فوری نسبت به وقوع اعتصاب ودرخواست اعتصابیون  از خود نشان نمی دادند ، بسویشان سنگ و پاره آهن نیز پرتاب می شد. درغروب، منطقه ی وایبورگ پتروگراد  شاهد اعتصاب 59 هزار کارگراعم از زن ومرد بود . جمعیتی که 61 درصد کل کارگران منطقه را تشکیل می داد.

اگرچه، نیروی پایه ای بلشویک ها نقش تعیین کننده ای در سازماندهی اعتصاب بر عهده داشتند اما مسئولین حزبی نسبت بدان مردد بودند .

 

"کایوروف" از رهبران  محلی بلشویک بعدا نوشت :

" برای من غیره منتظره وحتی  خشم آوربود. خبراعتصاب درتعدادی از کارخانه های ریسندگی رسید و تعدادی از نمایندگان  کارگران زن هم اعلام کردند به اعتصاب پیوسته اند. من بشدت ازرفتارشان عصبانی شدم. بویژه وقتی شاهد بودم تصمیم کمیته مخفی حزب را زیرپاگذاشته و همچنین بدلیل اینکه این عده ازرفقای زن  هم به اعتصاب پیوسته بودند در حالیکه یک شب قبل ازآنان خواهش کردم آرام باشند و انضباط حزبی را رعایت کنند."

   با وجود اینگونه رفتارخشم آگین،  رهبران بلشویک اما بحدی  بالغ بودند که براحساسات لحظه ای غلبه کنند وشرایط آماده ای که شانس آنان را بالا می برد مورد بهره برداری قراردهندو بالاخره  آنان نیزبا اعتصاب همراهی کردند و قادرشدند، رهبری سیاسی را تامین کرده  وبا شعار" مرگ براستبداد مطلقه ، مرگ بر جنگ ، نان می خواهیم " به  اعتصاب جهت سیاسی دادند.

در مناطق دیگر شهر، اعتصاب با شدت کمتری جریان داشت اما روحیه ی مبارزاتی بالا همه جا حاکم بود.درکل پتروگراد 20- 30 درصد کل کارگران زن ومرد از80 کارگاه و کارخانه  در اعتصاب بودند .

تظاهرکننده گان منطقه ی وایبورگ مصمم بودند بسمت مراکزدولتی واقع در پتروگراد حرکت کنند، اما پلیس تزاری راه باریکه ای را برروی پُل بر آنان بست . کشمکش درگرفت .تظاهر کننده گان تلاش می کردند به هرنحو ممکن به آن سوی آب برسند و ازسدّ پلیس عبورنمایند، پلیس اما موفق گردید  هرچند با زحمت زیاد جلویشان را بگیرد.

   یک گزارش پلیس حکایت می کند:

" حدود ساعت 4 و نیم بعد ازظهر،  تعداد 1000نفرکه اکثرا زنان و جوانان بودند از سمت خیابان میخائیلوفسکا به" پل کازان" رسیدند. آنان شعارمی دادند وفریاد می زدند  " نان می خواهیم "!

ترکیب این تظاهرات محدود به اعتصابیون نبود. زنانی که بر علیه گرسنگی شوریده بودند نیز بدان پیوسته بودند.

   یکی ازکارمندان دون دولت وقتی ازیک نانوائی بیرون آمده بود  تا اعلام کند " نان تمام شده است " چنین تعریف می کرد:

" من هنوزچیزی نگفته بودم که جمعیت به پنجره ها هجوم آورده، وارد نانوائی شدند همه چیز، هر چیزکه می دیدند را درهم شکسته، خرد می کردند"

   چنین مواردی ازشورش ازسرِیاس  درهمه جا به چشم می خورد . بلشویک ها اما با شورش کور مخالف بودند و تلاش می کردند  اعتراضات سمت وسوی مشخص داشته باشد .آنان گردهمایی های سیاسی سازماندهی می کردند ودراعتصاب سه روزه در تبلیغات خود سربازان را خطاب قرارمی دادند . درروزهای دیگربه تعداد اعتصابیون افزده شد .رژیم تزاری  سربازان و قوای پیاده اش را  گسیل کرد تا تظاهرکننده گان را بهروسیله ممکن سرکوب نمایند.

موج انقلابی اما دیگرفروکش نمی کرد، بویژه آنگاه که انقلاب  توانسته بود سربازان را به همراهی کشاندو قوای ارتش به قیام کننده گان می پیوستند.

   در 27 فوریه بسیاری سربازان به  صف تظاهرات کنندگان پیوسته بودند و  کارگران مسلح شده و در دسته های میلشیا سازمان یافته بودند . دراینجا نیززنان کارگرنقش تعیین کننده ای درایجاد تزلزل میان ارتشیان بر عهده داشتند .

تروتسکی گزارش می دهد:

 "  زنان کارگر نقش تعیین کننده ای درتنظیم رابطه میان کارگران و سربازان ایفاء نمودند. زنان شجاعانه تر از مردان به سوی قوای مستقرارتش می رفتند، سربازان را جمع می کردند و قصّم شان می دادند ومی گفتند،" سرنیزه هایتان را بیاندازید ، بما بپیوندید."

سربازان شرمزده  ونگران نگاه می کردند ؛ این پا آن پا می کردند . یکی از آنها قبل ازدیگران اسلحه اش رامی  گذاشت  و دیگران ازپس وی  سلاح هاراپایین می آوردند. نظامیان  سُست می شدند . بدین ترتیب این سدّ نیزفروریخت وغُرش شادمانه ی "هورا هورا "به هوا می رفت . حلقه ی سربازان بودکه وارد   بحث و جدل  روزانقلاب شده بودند و با جلب حمایت سربازان، انقلاب یک گام جدید  به پیش برداشت" .

 

   با توسعه و رشد انقلاب وبناچارچشم پوشی  تزار ازجمال وجبروت سلطنت مرحله ی جدیدی برای کارگران روس گشایش یافت. دولت موقت که ازانقلاب فوریه برآمد، سیاست مداران بورژوا را درخود گرفته بود و در یک وضعیت ناپایدارو نامتعال بود. همزمان نیزشوراهای کارگران و سربازان تشکیل شده بود .درکارخانه ها کمیته های کارخانه یکی پس ازدیگری قد علم می کردند وکنترل دستمزدها وشرایط کاررا بر عهده داشتندو هنوز

   پیشگام مسلح کارگری  مجبوربود با گروههای مسلح ناتوان و شلخته ی حامی رژیم  درگیرباشد .

زنان کارگربا قاطعیت تمام توانستند مطالبه ی 8 ساعت کارروزانه را تثبیت نمایند . آنان برای پرداخت مزد کافی تلاش می کردند و همزمان ازحقوق سیاسی برابر،  منجمله حق رای همگانی دفاع می کردند.

   حتی بر علیه دولت موقت اعتصاب زنان کارگربا  3 هزاراعتصابی درلباسشویی اتفاق افتاد که برای 8 ساعت کارروزانه، مزد کافی برابر با هزینه های زندگی و عمومی کردن لباس شویی ها  مبارزه می کردند.

   این اعتصاب 6 هفته به طول انجامیدو آلکساندرکولنتای ازطرف بلشویک ها ماموریت داشت تا دربین اعتصابیون حضوریافته و با زنان کارگرفعالیت تنگاتنگ  نماید.

بلشویکها بسرعت نسبت به مبارزه جویی زنان در 1917 واکنش نشان داده و دفترزنان را تحت مسئولیت "ورا زلوتسکایا " تاسیس نمودند.

   همین سبب انتشارمجدد نشریه ی " زن کارگر" گردید واین وظیفه ی خود را  تمرکزروی فعالیت زنان کارگردر کارخانه ها، همسر سربازان و سازماندهی تظاهرات ضد جنگ برشمرد.

خلاصه اینکه نقش زنان در انقلاب 1917 پراهمیت بود و آموزش زیادی برای رهبران انقلاب به ارمغان آوردند.

   خودانگیخته گی زنان کارگر اما نشان داد که آنان الزاما و همواره در لایه ی پیشگام انقلاب جای نداشتند. با وجودیکه آنها اعتصاب می کردند، تظاهرات بر پا می کردند وبدلیل ستم شدیدی که برآنها می رفت دست به شورش می زدند. با همه ی این احوال بی تجربه گی آنان در فعالیت های سندیکایی مشهود بود. همین ناشی از این واقعیت بود که شرایط نابرابری که زنان مجبوربودند در خانواده وجامعه متحمل باشند و آسیب های وارده بر آنان باعث می گردید که قادر نباشند همپای مردان درامور سازماندهی جنبش کارگری نقشی برابربا مردان بر عهده داشته باشند .

وگرنه، ماههای نخستین انقلاب نشان داد، زنان چگونه قادرند درنقش برجسته ترین سازمانگران و فعالین اجتماعی درصف مقدم گام بردارند و خودآگاهی شان را ارتقاء دهند.

 

   این سنت بی تجربه گی که فوقا اشاره شد بیان یک واقعیت متناقض است . همانگونه که انقلاب 1917 نشان داد، ازیکسو زنان قادرند به دسته ی میلیتانت مبارزان تعلق داشته باشند و هرگزتوسط گرایشات محافظه کارمحارنشوندآنگونه که در سنت اتحادیه های کارگری مرسوم است،اما ازسوی دیگرامکان استفاده ی ابزاری اززنان برای تبلیغات ضد کارگری هم منتفی نیست . چه در هفته ی بعد از انقلاب فوریه هزاران زن کارگربه زیرپرچم فیمینیست های بورژوا صف کشیدندتا برای حق رای و برای ادامه جنگ متاثرازگرایشات شوینیستی  تظاهرات نمایند.

   بلشویکها اما از موقعیت مناسب حزبی برخوردار بودند و توانستند از نیمه سال 1917 پایه ی توده ای شان را تقویت نمایند وهمین سبب شد تا اکثریت زنان مجددا به صف جنبش ضد جنگ وارد شوند. اما چنین جابجایی درصف آرائی به نفع انقلاب ،  مرهون تلاش بسیارو فعالیت های خستگی ناپذیرسازمانگرانه ی تبلیغی بود.

   انقلاب بدون بسیج زنان امکان پیروزی نداشت و لنین نیز بعدا بدین واقعیت تاکید نمود.

انقلابیون هرگزنباید نسبت به وظیفه ی مرکزی خود در قبال زنان کارگرغفلت نمایند. برای بسیج زنان، روشنگری سیاسی واشکال سازمانیابی مناسب ضروری واهمیت وافر دارد. زنان کارگری  که جذب احزاب انقلابی می گردند اثبات کرده اند که همواره جزء شجاع ترین و مبارزترین دسته ی انقلابیون هستند که قادربه کسب دستاوردهای عظیم می باشند.

 

منبع : مجله تئوریک قدرت کارگری شماره 38 ویژه انقلاب اکتبربزبان آلمانی - تحت عنوان "در راه اکتبر سرخ : بررسی تاکتیکهای بلشویکی درانقلاب". چاپ / اکتبر2007