Textruta: Textruta: هسته اقلیت

کار ـ رفاه ـ آزادی          جمهوری شورایی

کارگران جهان متحد شویدTextruta: صفحه نخست
Textruta: آرشیو
Textruta: صدای همگرایی
Textruta: درباره ما
Textruta: نشریه سوسیالیسم
Textruta: پیوند ها
Textruta: کتابخانه
Textruta: پروژه همکاری
Textruta: گرهگاهها
Textruta: با درکی معین از پروسه همگرایی همه گروههایی که  مرکب از گرایشات متنوع هستند یا بازتاب دهنده این تنوع در عرصه همگرایی نیروهای متعلق  به انقلاب کارگری  محسوب میشوند وبه نحوی از انحا در خدمت ملزومات این پروسه قرار میگیرند  درمفهومی کلی نیروهای متعلق به  این پروسه تلقی میشوند . در اینجا بخشی ازسلول های مرتبط با این پروسه را میاوریم  . نیروهایی که آگاهانه یا ناآگاهانه در این روند قرارگرفته اند و به آن بدرجات مختلف خدمت میکنند.                       
 گسست وپیوست به این پروسه امری  مطلق نیست  و آنکه در وجهی میتواند به روند یاری رساند ممکن است حامل موانع این پروسه نیز باشد  ، مثل تنگ نظری وتمایلات سکتاریستی  و... که از موانع درونی وبسیار محتمل رایج در جنبش انقلابی در لحظه کنونی و تاثیرات سیستم و فرهنگ غالب در جوامع طبقاتی است  .  انکار این واقعیت میتواند مارا ازنقد خود وهشیاری در مقابل آن غافل یا از سوی دیگر به مدعای عجیب  برائت  از اشتباه و مقدس نمایی گرفتارکند.  فراموش نبایدکرد که  پروسه همگرایی همزمان روند قطب بندی و شکل گیری گروهبندی های جدید درجنبش کمونیستی نیز هست.  آغازگاه وآنجا که تبارز این جهت گیری برجسته میشود وشکلی آگاهانه بخود میگیرد  بر مشخصات زیر بروشنی تاکید میشود                                                                       
 1ـ  جنبش کمونیستی با بحران مواجه بوده وتجزیه به آحاد وپراکندگی مولود این بحران است.     
2 ـ  خط بندی های گذشته درهم ریخته  وآرایش نوینی در جنبش کمونیستی درحال شکل گیری است. 
3 ـ بازنگری وبازیابی وباز سازی  مشخصه نقد وحرکت اثباتی است
4 ـ  وحدت های بزرک  و واقعی حزبی مستلزم طی این پروسه همگرایی است .
5 ـ پروؤه های همکاری شکل وسامانه مناسب عمل مشترک و هموار کننده این مسیر است 
6 ـ سرانجام نسبی این پروسه شکل گیری احزاب مختلف و خطوط متمایز در جنبش کمونیستی است.
7 ـ  همکاری از آنجا که  محل تلاقی خطوط هنوز انکشاف نیافته نیز هست نمی تواند وحدت تلقی شود . وحدت های پایدار درتکامل معینی از پروسه همگرایی وسعت میگیرد . از این رو همکاری وحدت  نیست  . درعین حال اتحاد عمل های مرسوم هم نیست  چرا که اتحاد عمل ایستا است و انکشاف هم نظریها را برنامه ریزی نمیکند وبهمان میزان هم نظری برای امر معین اکتفا میکند . پروژه های همکاری علاوه بر امکان عمل مشترک  باید بتواند بالنده بوده و امکان همگرایی متکامل تر را سازمان دهد . بزبان دیگر همکاری بعنوان ابزار همگرایی وسیله ایست که  پراکندگی کنونی را به وحدت های آتی مرتبط میکند. برای درک روشن تر از همگرایی  باید آنرا یک جریان اجتماعی دید . پروسه ای که پرچم های یک جنبش اینجا وآنجا برافراشته میشوند. وکسانی که  این پرچم ها را حمل ویا گرد آن جمع میشوندوبرای همزبانی وشفافیت خواسته های یک جنبش فعالیت مشترک میکنند. روندی که از درد مشترک ومبارزه مشترک برای تفوق بر آن آغاز میشود. 
حداقل های نظری که میتواند کف این همکاریها در جهت همگرایی  قرارگیرد مسلما مبارزه برای سرنگونی دولت بورژوا ـ مذهبی در ایران وبرقراری سوسیالیزم از طریق درهم شکستن ماشین دولتی بورژوازی و تسخیر قدرت سیاسی توسط طبقه کارگر واعمال آزادیهای بی قیدو شرط سیاسی و دموکراسی مستقیم است. دولتی کارگری که استثمار انسان از انسان و مالکیت خصوصی بر ابزار تولید  و هرگونه امتیازطبقاتی وجنسیتی وملی را ملغی می کند  تا برابری و مالکیت اجتماعی بر ابزار تولید وانترناسیونالیزم کارگری  را  برقرار کند. بدیهی است که این موازین بیان سوسیالیسم عام است . وحدت های حزبی گرد سوسیالیسم خاص میسر است وچون تبیین مشترک وبطور نسبی مورد توافق وجود ندارد وتوافقات دیرین در پروسه نقد وبازسازی وبازیابی قرار دارند دستیابی به سوسیالیسم خاص وبالتبع وحدت های حزبی مشروط به گذر از یک پروسه همکاری در عرصه عمل و نظر است .از اینرو پروژه های همکاری سازماندهنده مبارزه ایدئولوژیک وعمل مشترک برای طی پروسه همگرایی اند. ورود در این پروسه مانع از آن نیست که افراد هم نظر که مدعی سوسیالیسم خاص هستند ونقدا رفقای خودرا یافته اند در سطوحی عالیتر وارد همکاری شوند وحتی خودرا حزب بنامند . اما بحران جنبش کمونیستی تا کنون تجزیه به آحاد را رقم زده است ومدعیان را در سر تند پیچ ها شقه کرده است وکسانی که انشعابات پی در پی را خصلت این یا آن سازمان میدانستند خود به این بلیه دچار شدند. از آنجا که مبنای تحلیل ها بحران موجود نیست تجزیه شدن ها بیان نظری روشن هم نمی یابند وبرای توضیح علل تجزیه درمضیغه قرار میگیرند. جدائیها وقتی با دلایل روشن نظری وعملی قابل تعریف نیست انشعاب طبیعی محسوب نمیشود بلکه تجزیه نام دارد.نه تنها
در ایران بلکه در سطح جهان این تجزیه ها مولود بحران جنبش کمونیستی است . بحرانی که در اثر عقب ماندن از حرکت سرمایه ونقد عملی آن  پدید آمده است . مقایسه بین سال 1917 با سال جاری 2014این عقب ماندگی جنبش کمونیستی را بغینه نشان میدهد. نقد این پروسه تنها امری نظری نیست باید راهی یافت که آغازگاه نقد جمعی در عرصه عمل ونظر باشد.با این تعریف پروژه های همکاری  با مضمون همگرایی آغازگاهی مناسب است .
Textruta: پروژه های همکاری بمثابه سامانه همگرایی
همگرایی چیست؟ 
Textruta: Textruta:  درعرصه های نظری وعملی خوشبختانه پروژه هایی شکل گرفته است که میتوانند سمت وسوی همگرایی را داشته باشند وبه انسجام وقطب بندی جنبش کمونیستی یاری رسانند 
سرانجام پروژه های همگرایی ادغام وقرار گرفتن در صف بندیهای آتی جنبش کارگری وکمونیستی است. آگاهی بر این رسالت وروند آن میتواند در تاثیرگذاری هرچه بیشتر این پروژه ها کمک کند. 

Textruta: ###
Textruta:
Textruta: Textruta:

Kavoshgar کاوشگر

 بولتن اطلاعاتی سوسياليسم از پايين

شورای حمايت از مبارزات آزاديخواهانه مردم ايران ـ استکهلم